-
تولدت مبارک
دوشنبه 14 آذر 1384 12:33
**تولدت مبارک** لبخند زدی و آسمان آبی شد شب های قشنگ مهر مهتابی شد پروانه پس از تولد زیبایت تا آخر عمر غرق بی تابی شد مژگان جونم ٬ خواهر نازم ٬ زیباترینم ٬ سنگ صبورم ٬ مهربونم ٬ بهترینم ٬ همدم همیشگی ام تولدت مبارک هجدهمین بهار زندگی زیبایت را با یه عالمه عشق و صداقت ٬ با یه عالمه کلمات قشنگ و رنگارنگ تبریک می گم تا...
-
تنها تر از همیشه...
پنجشنبه 3 آذر 1384 17:12
در روزگاری که رنگها رد محوی به جا خواهند گذاشت ؛ دیدن تصویر مهر انگیز تو کار ساده ای نیست ...... ..... ........... .................. و.... اینک من هستم و تنها تصویری که همه چیز من در آن گمشده است ٬ .... تصویری که مرا به سفری ژرف و بی واژه رهسپار است.......!!
-
عزیزترینم....
یکشنبه 15 آبان 1384 02:21
ای تنها ترین ستاره ی شبهای تارم ؛ با تو می خواهم بگویم اسرار نهانم ... گوش فرا ده که چه می گویم ! آری با تو هستم !!.... با توام که روزگاری عشق و یکرنگی را به من هدیه کردی ! با توام که مرا با وجودت به اوج یکدلی رساندی ! من در چشمان زیبای تو مفهوم صداقت را با تمام وجودم آموختم ! تو با گرمی دستانت بذر عشق را در نهانم...
-
**عیدتون مبارک**
جمعه 13 آبان 1384 02:23
ماه رمضون امسال هم با همه ی قشنگی هاش تموم شد ! ولی کاش کارهای خوب و قشنگی که تو این ماه انجام می دادیم مختص این ماه نباشه ! من به شخصه به قولی که قبل ماه رمضون داده بودیم وفا کردم (( اصولا بی وفا نیستم )) و سر سفره ی افطار و سحر یاد همه ی شما خوبان بودم . نماز و روزه های همه ی شما دوستای گلم قبول باشه .و این عید عزیز...
-
فزت و رب الکعبه
دوشنبه 2 آبان 1384 01:39
فزت و رب الکعبه آنگاه که شمشیر ابن ملجم فرود آمد ، جلالت ها و شکوه ها از فروتنی بر پیراهین وصله دار ، کفش های پینه دار و زره ای که در آوردگاه های عقیده و ایمان پاره شده بود سر خم کردند ! ارکان هدایت شکست و ستاره درخشان علوم نبوی خاموش و آیت حق مورد هجوم و ریسمان محکم الهی از هم گسست ! علی (ع) باران رحمتی بود که از...
-
رفتی بی بهونه…
سهشنبه 26 مهر 1384 01:26
تو داغ ترین روزهای تابستون ، چشمات دلمو برد به مهمونی عشق و صداقت و یکرنگی روزها و ماه ها و سال ها در کنار تو ای عزیز ترین عزیز! به زیبایی گذشت… افسوس و هزاران افسوس که تو یکی از سردترین روزهای زمستون چشماتو بستی رو ، همه ی خوبی ها و خاطره های قشنگمون ! ومنو تنها گذاشتی میون این همه خاطره های رنگارنگ !
-
دلم گرفته!
یکشنبه 17 مهر 1384 16:03
دلم تنگه........ دلم گرفته ............ دلم گریه می خواد .......... آری دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان ! دلم گرفته از این همه کینه .... این همه دروغ ! از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته ....... دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است ! دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین...
-
**بوی ماه رمضون**
سهشنبه 12 مهر 1384 17:18
**بوی ماه رمضون** بوی ماه رمضون رو با تمام وجودم حس می کنم ! صدای ربنای دم افطار رو با گوش دلم می شنوم ! بوی سحر و راز و نیاز با خدای مهربونم به مشامم می رسه ! صدای زیبای اذان ٬ که انگار با تمام روزا و ماههای سال فرق داره ٬ رو می شنوم ! بوی آش رشته ی مامان گلم می آد که تا دم افطار منو وسوسه می کنه ! ((البته خودمو خیلی...
-
نفرت عاشقانه...
دوشنبه 4 مهر 1384 03:14
نفرت نفرت چرا پس از هر عشق نفرتی است ؟!.......... نفرتی عاشقانه ! که از ابتدا مقرر شده است ؟! تلاطم خوشیها ، بیهودگی خطیر ! و یک آشفتگی عمیق ..........!!!!!!!!
-
تو خواهی رفت....!
شنبه 26 شهریور 1384 19:06
می دانم تو نیز خواهی رفت ، می دانم ! اگر چه دوستم داری ! مگر هر قصه ی شیرین پایان نمی گیرد!؟!؟!؟!؟!
-
سر در گمی....
یکشنبه 20 شهریور 1384 04:44
سر در گمی.... آخه چطور می شه وقتی که روزای قشنگت داره یه جوری سپری می شه یهو یکی پیدا بشه که ندونی کیه ؟ ندونی چرا این همه اصرار می کنه که می خواد با تو باشه ! یه عالمه غرورشو زیر پاهاش له کنه فقط به خاطر تو ! همه چی رو به جون شیرینش بخره ، حتی بدترین توهین ها ی تو رو ! قشنگترین کلمات رو در قبال توهین آمیزترین کلمات...
-
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
پنجشنبه 17 شهریور 1384 02:15
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین میلاد با سعادت سالار شهیدان ٬حضرت امام حسین (ع) را به همه ی دوستداران و عاشقان حسین تبریک می گویم. و همچنین ولادت آقا ابوالفضل العباس و امام سجاد (ع) را به همه ی دوستای عزیزم تبریک می گویم.
-
تا حالا شده...
دوشنبه 14 شهریور 1384 01:25
تا حالا شده... تا حالا شده میونه یه عالمه حرف گیر کنی و نتونی یا بهتره بگم ندونی چه کار کنی ؟! تا حالا شده بخوای به یه چیزی یا کسی اعتماد کنی ولی انقدر بی اعتمادی دیدی که نتونی به هیچی اعتماد کنی ؟! تا حالا شده یکی بیاد زیر گوشت یه عالمه حرف قشنگ بخونه ولی نتونی به هیچ کدوم از اون حرفا گوش کنی ؛چون فکر می کنی همش یه...
-
ای غریبه بی وفایی...
یکشنبه 6 شهریور 1384 02:50
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟ رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی ! ای که بی تو تک و تنهام توی این غربت سنگین ٬ می دونم بر نمی گردی شدی همرنگ دورنگی! همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود ٬ چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود؟ رفتی و از من گرفتی اون نگاه آشناتو ٬ واسه من باقی گذاشتی التهاب لحظه هاتو ... حالا من...
-
نخستین نگاه......
دوشنبه 31 مرداد 1384 02:21
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت ؛ نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد پر از مهر بودی ، پر از نور بودم ، همه شوق بودی همه شور بودم چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را به شرم و خموشی نگفتیم و...
-
السلام علیک یا علی ابن ابیطالب
جمعه 28 مرداد 1384 01:41
فخر امروز هزاره های دور ، مردی از سلسله ی رسول نور ، شاه حوریان مردی از زلال لحظه های بزرگ ، مرد آیه های نور و آفتاب ، سایه ی غریب کوچه های خواب مرد شمشیر و عدالت ، مرد خاموشی و جذبه های نار! خون بهای عشق محراب تو بود ای کرامت همیشه جاودان وام دارند همه ی عاشقان تو مثل معنای زمین به آسمان ولادت حضرت علی (ع) را به تمام...
-
آخرین دیدار......
چهارشنبه 26 مرداد 1384 02:55
وقتی که می رفتم در چشمه سار مردمک هایم عشقی نمی جوشید !!!!! اما ! چرا در دشت چشمانت سیلاب اشک جاری بود ؟! وقتی که من آوای رفتن می سرودم ، با تمام شوق ، آیا امید بازگشتم در خیالت بود ؟! یا ؛ آخرین دیدارمان را گریه می کردی؟!؟!؟!؟!؟!؟!..........
-
وداع...
یکشنبه 16 مرداد 1384 18:46
فریاد راه هایی می جوید ودستانم ابدیت را ! عشق را و ثبات را ! دستانم بیهوده می جویند ولبانم بیهوده لب بر لبانی می گذارند که اشارتی است بر مرگ! صدای نی و صدای تارو پودهایی تنی که به لرزش در می آیند ؛ در امتداد لرزش صوت های هجران انقباض رگ های عشق به درد می آورد قلب تپنده را ! لحظه ی بوسه بر مرگ نزدیک است ! نبض خسته خبر...
-
با تشکر از شما
شنبه 15 مرداد 1384 02:01
سلام به همه ی دوستای گلم: ازتون ممنونم که منو دوست خودتون دونستید و با قدم های عاشقونتون منو شرمنده ی تمام مهربونی هاتون کردین. از محمد عزیز هم بخاطر تمام کمک ها و راهنمایی های بی دریغش یه تشکر مخصوص می کنم. تو این مدت خیلی اذیتش کردم . منتظر قدم های عاشقونتون هستم . فدای شما ؛ مریم
-
آغاز...
چهارشنبه 12 مرداد 1384 02:27
بی گاهان،به غربت،به زمانی که خود در نرسیده بود،چنین زاده شدم، دربیشه جانوران و سنگ و قلبم در خلا تپیدن آغاز کرد. گهواره تکرار را ترک گفتم در سرزمینی بی پرنده وبهار! نخستین سفرم باز آمدن بود از چشم اندازهای امید فرسای ماسه و خار، بی آنکه با نخستین قدم های نا آزموده نوپایی خویش به راهی دور رفته باشم! نخستین سفرم باز...