**یا مقلب القلوب والابصار **
** یا مدبر اللیل و النهار **
**یا محول الحول و الاحوال **
** حول حالنا الی احسن الحال **
با هزاران درود بی پایان ، با هزاران کلام بهاری ، آمدن بهاری دگر را به همه ی شما خوبان
که به سان برگ برگ گلهای بهاری زیبایید تبریک می گویم .
امیدوارم سالی سرشار از عشق و صداقت و یکرنگی پیش رو داشته باشید .
سالی که به دور از هر چه بدی و دورنگی باشد برای شما مهربانان .
راستی ! هنگام سال تحویل همدیگر رو فراموش نکنیم و مثل همیشه به یاد هم باشیم .
برای یکایک شما مهربونترین ها سال خوب و زیبایی را از خدای آسمونها خواهانم....
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود و زندگی را تماشا می کرد ! رفتن و رد پای آن را !
آدم هایی را که به سنگ و ستون ... به در و دیوار دل می بندند !
اما جغد می دانست که سنگ ها ترک می خورند ، ستون ها فرو می ریزند ،
درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند !
او بارها و بارها تاج های شکسته ، غرورهای تکه پاره شده را لابه لای خاکروبه های قصر دنیا
دیده بود !
او همیشه آوازهایی درباره ی دنیا و نا پایداری اش می خواند و فکر می کرد
شاید پرده های ضخیم دل آدم ها با این آواز کمی بلرزد !
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد ، آواز جغد را که شنید ، گفت بهتر است سکوت کنی
و آواز نخوانی !؟
آدم ها آوازت را دوست ندارند ، غمگینشان می کنی ... دوستت ندارند ؟؟!!
چرا که بد یمن و بد شگونی ! و جز خبر بد و غمگین چیزی همراه نداری !
قلب جغد پیر شکست ! و دیگر آواز نخواند .......!
سکوت او آسمان را افسرده کرد !!
آن وقت خدا به جغد گفت: آوازه خوان کنگره های خاکی من ! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی ؟
دل آسمانم گرفته است !!
جغد گفت: خدایا ! آدم هایت من و آواز هایم را دوست ندارند ؟!
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم های به دنبال دل بستن اند !
دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ ! تو مرغ تماشا و اندیشه ای !
و آن که می بیند و می اندیشد به هیچ چیز دل نمی بندد !
دل نبستن سخترین و قشنگترین کار دنیاست !!!!
اما تو بخوان ! همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت همیشه تلخ !
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آن کس که می فهمد ،
می داند آواز او پیغام خداست ! که می گوید:
آن چه را نپاید ، دلبستگی را نشاید !