نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت ؛ نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد
پر از مهر بودی ، پر از نور بودم ، همه شوق بودی همه شور بودم
چه خوش لحظه هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم
چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم
دو آوای تنهای سرگشته بودیم ؛ رها در گذرگاه هستی !
به سوی هم از دورها پر گشودیم،چه خوش لحظه هایی که هم را شنیدیم
چه خوش لحظه هایی که در پرده عشق چو یک نغمه ی شاد با هم شکفتیم.
تو با آن صفای خدایی ، تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی از این خاکیان دور بودی
من آن مرغ شیدا در آن باغ بالنده در عطر و رویا بر آن شاخه های فرا رفته تا عالم بی خیالی
چه مغرور بودم چه مغرور بودم !
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم ، من و تو به سوی افقهای نا آشنا پر کشیدیم
من و تو ندانسته،دانسته رفتیم و
رفتیم و
رفتیم
چنان شاد ، خوش ، گرم ، پویا که گفتی به سر منزل آرزو ها رسیدیم .
دریغا!دریغا! ندیدیم که دستی در آن آسمانها چه بر لوح پیشانی ما نوشته است !!!
دریغا ! در آن قصه ها و غزل ها نخواندیم که آب و گل با غم سرشته است
فریب و فسون جهان را ؛
تو کر بودی ، من کور بودم
از آن روزها ، آه ، عمری گذشته ، من و تو دگرگونه گشتیم
دنیا دگر گونه گشته است
در این روزگاران بی روشنایی در این تیره شب های غمگین که دیگر
ندانی کجایم ؟ ندانم کجایی؟
چو با یاد آن روزها می نشینم ، چو یاد تو را پیش رو می کشانم
دل جاودان عاشقم را به دنبال آن لحظه ها می کشانم ، سرشتی به همراه این بیتها می فشانم
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت ؛نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را به بوی خوش آشنایی سپردو به مهمانی عشق برد
!پر از مهر بودی ، پر از نور بودم ، همه شوق بودی ، همه شور بودم!
سلام
سایت زیبایی داری مریم جان به منم سر بزن و یادگاری یادت نره
سلام.بابت وبلاگ قشنگت بهت تبریک میگم.بازم پیش من یبا. خوشحال میشم باهاتون بیشتر آشنا شم.خوش باشی و سلامت. بگو یا علی
سلام مریم جان:
خیلی زیبا بود! منتظر نوشته های زیباتر بعدی هستم!
سبز باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
متن بسیار زیبایی بود (:
با سلام
ممنونم از لطف حضورت مریم جان
راجع به پستت باید بگم بسیار دلنشین بود. ولی باز میشه خاطره ها رو آفرید مگه نه؟؟
پس از لحظه ها وسعتی بیافرین
پاینده باشی و سرفراز
سلام.
خیلی خیلی قشنگ بود.عالی بود.ممنون.
خوشحال میشم شما در مورد نوشته من نظر بدین.ممنون میشم.
موفق باشی.
سلام مریم جان
این متنت هم خیلی قشنگ بود
خوش باشی
سلام
نمی گم عالی بود چون دروغه
دروغه چون با این نوع نوشتن حتما شما می تونین بهتر هاشم بنویسین پس نمی گم عالی بود اما میگم خیلی باحال بود.
امیدوارم یه روز برسه که محشر شه
سلام خوبی
دوست عزیزم بسیار قشنگ مینویسی
در ضمن لینکت رو هم گذاشتم
با سلام به به دوست عزیز عجب وبلاگ قشنگی داری .
salam
mer30 az lotfet
matne zizabye neveshte bodi
movafagh bashy
سلام..مرسی که بهم سر زدی...متنت هم خیلی قشنگ بود
بازم سر بزن...راستی آپدیت هم کردم
موفق باشی
سلام مریم خانوم
چقدر زیبا نوشتی
موفق باشی
سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی داری برات آرزوی موفقیت می کنم وامیدوارم همیشه سبز باشی
در پناه حق
سلام مریم جان
ممنون که میای به دیدنم
از حالا به بعد هر وقت بتونم به دیدنت میام
**********************************************
در تلاش برای پیروز شدن، احساس میکنیم چیزی را از دست داده ایم . وقتی چنین احساس میکنیم، پی می بریم که تنهاییم. با درک تنهایی خود اشتیاق به بازی کردن را در خود حس میکنیم و با آغاز بازی خویشتن را پذیرای عشق می یابیم
بای تا بزودی
سلام .بسیارمطالبتان جالب ودیدنی بود.
لطفا اگه میشه وبلاگ منو بانام حرف دل دروبلاگ خودت قراربده .
به ماهم سربزن.
قربان شما مرتضیwww.mmmazad.blogsky.com
قشنگ بود منو به سالها قبل برد. سالهایی که دل داده بودم و منتظر اما خبر از تقدیر خدا نداشتم.
موفق باشی