من و تو !

 

 

دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران ، گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان !

 

 

 

این ثانیه های بی نظیر... این دقایق ناب...این لحظه های سرشار از شور و اشتیاق...

 

این روزهای فراتر از عشق و دلدادگی ... این فرصت های قشنگ و رنگارنگ...

 

این همه صمیمت و صداقت ... این همه مهربانی ... این همه یکرنگی...

 

این همه شوق باهم بودن و با هم ماندن...

 

همه و همه ... هدیه ای است بزرگ ... زیبا ...ماندگار ... از خدای من و تو برای من و تو !

 

تنها، من و تو باید این هدیه ی سرشار از همه ی بهترین بهترین ها را در صندوقچه ی قلبمان

 

برای همیشه و همیشه به دور از هر چه زشتی و نازیبایی نگه داریم ...!

 

تنها، من و تو باید لحظه هایی بیشتر و گرمتر و داغتر از امروز بیافرینیم ...!

 

آری ! تنها، من و تو .........!!!!

 

نظرات 26 + ارسال نظر
پرنده تنها چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 02:30 http://parande-tanha.blogsky.com

چه عجب عکست واسه ما نمایش داده شد ...
آره ، اینجوری خوبه ... ولی اگه دایمی باشه ...

مرد پرهیزکار چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 06:24 http://iparsaman.blogsky.com

سلام مریم جان:
راستش من که دیگه نمی دونم چی بگم بس که قشنگ می نویسی...
اون شماره رو هم بهم بده یادت نره...
موفق باشی...

مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com

علیرضا چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 06:24 http://www.soosk3.persianblog.com

قلب داری پس دوست داشته باش دست داری پس نوازش کن لب داری پس بخند..اینها بهانه های ساده خوشبختی ایند.

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:13

آموختم که گاهی اوقات همه ی اون چیزی که انسان نیاز دارد ، دستی برای گرفتن و قلبی برای درک شدن است .

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:15

پرسید: مرا دوست داری یا زندگی را؟
گفتم: زندگی را!
گذاشت و رفت، ولی ندانست که او زندگی من بود!!!

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:16

هر وقت تونستی پرواز ماهی رو ببینی!
هر وقت تونستی اشک سنگ رو ببینی!
هر وقت تونستی به آتش بوسه بزنی!
بدون که فراموشت کردم!!!!

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:21

ای کاش در آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من ،... می سپردم که مراقب باشی جنس این جام بلور است پر از عشق و غرور است مبادا بازیچه شود می شکند.

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:21

یه روز تو رو توی جهنم می بینمت تو به جرم اینکه قلب منو دزدیدی منم به خاطر اینکه خدا رو ول کردم تو رو پرستیدم

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:23

زمانی که به آسمان پر ستاره خیره می شوی، در می یابی که تنها نیستی ، پس نا امیدی را به باد بسپار و به آسمان پر ستاره خیره شو

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:39

.
.
.
.
.
.
.
.
.
بدون شرح
............................یا حق

مازیار چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 10:58 http://future2010.blogsky.com

سلام ...
خیلی زیبا بود .

من و تو

مانی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 18:52 http://www.mani1.blogfa.com

موطن آدمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست
موطن آدمی تنها در قلب کسانی است
که دوستش می دارند
دوست عزیزم
سبز باشی
و اهل بی مرزترین دریاها

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 23:12

قانون 1. دوستی یک اتفاق و جدایی یک قانون
من این قانون رو حذف میکنم و جدایی حذف میشه...

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 23:12

قانون 2. عشق و غرور مثل دو قطب هم نام یک آهن ربا می مونه
اگه هر دوشون رو داشته باشی نمی تونی به اونی که میخوای برسی.
من غرور رو کنار گذاشتم.....و رسیدم به چیزی که میخواستم...

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 23:13

قانون 3. هر به دست آوردنی بدونه از دست دادن نیست و هر
از دست دادنی بدونه به دست آوردن نیست...ما که توپه شو بدست
آوردیم...

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 23:13

یه روزی یه روزگاری....حرف بین ما نگاه بود
عشق رو نقاشی می کردیم.....نقش ما خورشید و ماه بود
بعد از اون واژه نوشتیم......جمله مون ستاره چین بود
مثل دریا آبی بودی..........معنی زندگی این بود

هادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1385 ساعت 23:14

شب خوش....به امیده صبح

حمید پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1385 ساعت 07:24 http://www.truelove.blogfa.com

سلام دوست عزیز!...خیلی خوب و جالب بود. وبلاگ قشنگی دارین. تبریک میگم.به من هم سر بزن خوشحال میشم. منتظر حضور سبزت هستم.
اگــــــــــــــــــــر در جـــــــــــهان جا خـــــوش کنی ، رویاوار از پیشت می گریزد

و اگر به ســـــــــــــفر روی، منزلگاهت در دست ســــــــــرنوشـــــــــــــــت است.

تا به گـــــــــــــــــــــــــــرما دل خوش کنی، سرمـــــــــــــــــــــــــــــــــایت می برد

و گلـــــــــــــــــــــــــی که برای تو شکفت، انی نمی پاید که می پــــــــــــــژمــــرد.

مرتضی(باران دلتنگی) پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1385 ساعت 17:07 http://http://asheghebigharar.blogfa.com/

سلام ... خیلی قشنگه ... منم آپ کردم .. خوشحال میشم ببینمت ...
تو راگم کرده ام امروز
و حالا لحظه های من
گرفتار سکوتی سردو سنگینند..
وچشمانم
که تا دیروز به عشقت می درخشیدند
نمیدانی چه غمگینند..
چراغ روشن شب بود
برایم چشم های تو
نمی دانم چه خواهد شد!
پراز دلشوره ام،بی تاب و دلگیرم
کجا ماندی که من بی تو
هزاران بار،در هر لحظه میمیرم...

فرهود پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1385 ساعت 21:20 http://loreena-mckennitt.blogfa.com/

سلام
تبریک میگم - وبلاگ خوبی دارین
البته من خیلی وقته که اینجا میام
ولی اولین باره که براتون مینویسم

"قدر این لحظه های خوبتون رو بدونین"

راستی خوشحال میشم که به من هم سری بزنین
تازه آپش کردم - یکی از بهترین پستهام هست :دی
البته اونجا یکم خلوته ولی من که خیلی دوسش دارم :دی

رز آبی جمعه 22 اردیبهشت 1385 ساعت 01:08

سلام

مبارک انگار (;

هانی جمعه 22 اردیبهشت 1385 ساعت 22:19 http://www.hanisamimi.blogspot.com

salam,avalin bare inja miam webloge jalebie,to ham pisham biad,zemnan aksat kheili be matn mikhore

هادی شنبه 23 اردیبهشت 1385 ساعت 11:53

سالها پیش از کنار دریا عبور کردی

اما هنوز امواجش برای بوسیدن جای پایت می آیند و می روند

هادی شنبه 23 اردیبهشت 1385 ساعت 11:54

میگن آدم باید برای رسیدن به عشقش از تمام دنیا بگزره...

ولی تو که دنیای منی چطوری ازت بگزرم؟

تنهاترین عاشق تنها شنبه 23 اردیبهشت 1385 ساعت 18:23 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

درود بر روز عشق....
شاید برای آخرین بار باز هم برگ سوخته ای از دفتر عشق ورق خورد و با تمام مشقتش نوشتم این بار در روز عشق...در روز پاک.... در روز امید به زندگی... در روز بودن....و در روز هر چه خوب است نوشتم....هستی عشق دستانم را بار دیگر لرزاند....بار دیگر لرزاند تا بنویسم از این یک سال از خاطرات و هر چه بود و چذشت و ماند !!!...خدا را شاکر که هستم که توانستم بمانم توانستم مقاومت کنم و نشکستم....! ماندم که هنوز حرف بزنم و بگویم گر چه گفتنم مانند نگفتن است ولی می گویم تا راحت شوم تا آزاد شوم....
سلام دوست گرامی من امروز روز بزرگی واسه من روزی که من بزرگ شدم و و و ...
بیا سر بزن که خیلی منتظرم منتظر شماهایی که امید این میخونه هستین
ولی اگه اومدی کامل بخون درسته که خیلی زیاده ولی کامل بخون خلی از لطف نیست...
اومدم که روزمو با شماها تقسیم کنم گرچه کافی نیست ولی آرامش بخشه....
حضرت عشق هر لحظه رو می شماره واسه اومدنتون....
منتظرم
سبز (قرمز) و شاد باشین
حضرت عشق
****** فعلا *****
راستی با تبادل لینک موافقی؟؟؟؟
منتظر جوابتم

سعید یکشنبه 24 اردیبهشت 1385 ساعت 02:16 http://patoghesheytoona.blogfa.com

سلام
مرسی
آپ کردم منتظرم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد