باور کردن همیشه آسون نیست ! یا بهتره بگم ، باور کردن کسی که
انگار از آسمونها اومده خیلی آسون نیست ...!
چون انقدر بزرگه که حتی تو وهم آدمها هم جا نمی گیره !
چون انقدر از حرفها و گفته های عمیق سرشاره که وقتی لب به سخن باز می کنه ، دلت
می خواد فقط سکوت کنی ! فقط سکوت کنی تا فقط اون صدای دلنشین تو فضا بپیچه !
انقدر مهربونه که بعضی وقتها ، بعضی جاها احساس می کنی حضورش خیلی برات ضروریه !
زمان که می گذره ... یواش یواش به باور می رسی ... به باور اون همه مهربونی !
اون همه بزرگی ! اون همه صداقت ! اون همه گفته های دلنشین و زیبا !
به باور اون آسمونی !
با تمام وجود و با صراحت کامل فریاد می زنی و می گی آسمونی باورت کردم !
انقدر باورت کردم که هیچ اندازه ای برای این باور کردن وجود نداره !
بعد به انتظار می نشینی ... انتظاری که همیشه و همیشه همراهت بوده !
به انتظار صدای آسمونی از آسمونها !
به انتظار می نشینی تا ببینی تو هم باور شدی ؟ یا هنوز زمان باید بگذره !؟
خیلی دوست داری بدونی باور کردن آسمونی هم مثل تو بی اندازه است یا نه حد و مرزی داره ؟
این انتظار در عین حال که خیلی سخته اما خیلی شیرینه ...
درست به مانند یه خواب کوتاه بعد از خستگی بسیار در روزهای گرم تابستونی شیرینه ...
شیرینه شیرین ...!!!
پس این انتظار شیرین را با هزاران هزار امید در آغوشم می فشارم !!!
بازاریابی برای صاحبان وبلاگ و سایت!
هر گز لبخند را ترک مکن حتی زمانی که ناراحتی
چون امکان دارد کسی عاشق لبخند تو باشد .
مریم عزیزم میدونین فرق شما با عزرائیل چیه؟
اونو یه روز ببینم می میرم
شما رو یه روز نبینم می میرم
کاش می دانستی انتظار دیدنت چه مجازاتی است ...
شاید دیگر چشم براهم نمی گذاشتی
زندگی سوراخیست بنام عشق...
زندگی زردیست بنام غم!
زندگی فریاد بلندیست بنام آه...
و دنیا پایان تمام آرزوهاست
به یادت هست می گفتی : اگر ترکم کنی روزی ، تمام عمر خاموشم ؟
به یادت هست می گفتی : نرو هرگز که من بی تو فراموشم؟
به یادت هست می گفتی : که هر لحظه ، شبها ، صدایت هست در گوشم ؟
کنون آن روزها رفته
، تو هم رفتی ،
اینک من شدم تنها ،
اسیر دردها ،
غمها تمام روزها ،
شبها ،
ماهها ...
شکسته در گلو بغضم ،
به یادت اشک می ریزم
سلام مریم جان ...
خیلی زیبا بود .
آسمونی باشی .
موفق باشی .
ممنون که خبرم کردی
سلام
شما به خاطر دختری که تو عکس مانتو نپوشیدن پیگرد قانونی خواهید شد٬ مانتو نداره به جهنم تازه جورابم نداره ... روسریش کو پس ؟ D:
خیلی نافرم مشکوک میزنی D: از من گفتن D: یا منم دعوت میکنی یا خودمو میکشم D:
جدا از شوخی می فهمم چی میگی ... از این آدما منم یکی میشناسم ... خیلی ازم دوره ... خیلی هم دوسش دارم ... داداشمه ... دلم خیلی براش تنگه ... ( کله خروپف)
سلام خوب من
ممنون از حضورت
خیلی زیبا نوشتی
عالی بود
کاش یه نفر هم منو باور می کرد؟؟؟
شاد زی مهر افزون
salam maryam joon
neveshtat ghashang bood
bavar kardane kheyli az chiza vase adam sakhte
ama gahi adam nakhodagah majboor mishe bavar kone
movafagh bashi
dar panahe hagh*
آشتی آشتی !!!!؟ D:
نامه خوبت ای عزیز بوی بهار میدهد
از تو اگر رسد خبر بوی بهار میدهد
تاکه رسم به نامه ات بوسه زنم به نام تو
نام تو بر لب پدر بوی بهار میدهد
تار لطیف موی تو همره نامه دیده ام
نامه ی تو ز هر نظر بوی بهار میدهد
شب همه شب به عشرتم تاکه سپیده سرزند
یاد تو در دل سحر بوی بهار میدهد
تاکه به کوچه میروم همره یادهای تو
حال وهوای هر گذر بوی بهار میدهد
جان به فدای نامه بر گر زتو مژده آورد
زان که زدوست یک خبر بوی بهار میدهد
چون زتو سر کنم سخن گل بدمد ز شعر من
نیست عجب گراین اثر بوی بهار میدهد
دیده به ره نهاده ام تا زتو نامه ای رسد
نامه خوبت ای عزیز بوی بهار میده
سلام عزیزم ..
ممنونم از اینکه بهم سر زدی ... مطلب بسیار زیبایی نوشتی ...
غزل هم شکر خدا بهتره از قبل ... تو انگلیس پیش خودم داره معالجه میشه ... امید خوب شدن بسیار زیاد هست ... التماس دعا ..
در پناه حق
سلام من غریبه ۲ هستم چندین ماه هستش که وبلاگ ننوشتم منو یادت میاد؟
من الان یه سایت دارم دوست دارم باهات تبادل لوگو کنم.
www.asre-novin.com
سلام مریم عزیز:
وبلاگت آکنده از بوی عشق و صداقت و لطافت...
تا حالا کسی بهت گفته بود؟
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
من با امید مهر تو پیوسته زیستم بعد از تو؟
این مباد،
که بعد از تو نیستم ...
1 دونه ای
2 تا بودی میزاشتمت
رو چشام
حالا که 1 دونه اید
جات تو قلبه منه
تفاوتهای خون و اشک
خون قرمزه رنگه عشقه ، اشک بیرنگه درد عشقه
.خون وقتی میاد بیرون میسوزه اما اشک اول میسوزه بعد بیرون میاد
.خون مال زخم جسمه ولی اشک مال زخم روحه
.جای زخم خون خوب میشه ولی مال اشک خوب نمیشه
.خون همیشه مال درد و غمه ولی اشک بعضی وقتا مال خوشحالیه.
.جلوی خون و میشه گرفت ولی اشک رو نه!
.از جاری شدن خون، کسی خجالت نمیکشه
اما بعضیا از اینکه اشک بریزن خجالت میکشن و دستاشونو میزارن رو صورتشون.
با خون میشه به یکی زندگی بخشید ولی با اشک نه!
..............................بی انکه بدانی . دوستت خواهم داشت .........................بی انکه بگویم . درد دل خواهم گفت ............................بی هیچ کلامی . گوش خواهم داد ...............................بی هیچ سخنی . در اغوشت خواهم گریست....................بی انکه حس کنی . در تو ذوب خواهم شد .........................بی هیچ حرارتی . این گونه شاید احساسم نمیرد
وبلاگ واقعا قشنگ و خواندنی ای دارید تبریک می گم به سلیقه و ذوغ شما به امید روزهای بهتر براتون
مریم عزیز!
مریم پاک !
از اون که آسمونیه گفتی ...؟
دمت گرم ...
فرآیند انتظار و عشق رو به خوبی تصویر کردی ...
آره ...
بازم دمت گرم ...
دمت گرم و سرت خوش باد بانوی با عشق ...
سلام ...
به خودت قسم که شرمنده ام ...
دیر اومدم به اینجا سر بزنم ...
اما بالاخره اومدم ...
ممنون به خاطر ایجاد اینجا ...
بازم سلام ...
آق داداش سرباز ما چطوره ...؟
سلام برسون ...
آسمون که مال ماهاست ...
مال ما پرنده ها ... (;
عکساتم که هیچوقت واسه ما نمایش داده نمیشه ...
سلام مریمی
خوبی؟
من آپم
تولدمه
بیا پیشم
سلام مریم جان ...
ممنونم بابت نظرت .
خیلی زیبا بود مثل همین پستت با این تفاوت که اون فقط واسه من بود و این واسه همه .
مریم جان موفق باشی .
من در دنیای واقعی خودم شاید حضور ذهن برای همه دوستان نداشته باشم ولی واسه همه دعا میکنم
موفق باشی
به انتظار صدای آسمونی از آسمان ها
جالب بود...
با سلام به شما مریم خانم...
اگر دکلمه گوش میدهید یه سر بزنید تا این پست را از دست ندهید..
وقتی گلدون خونمون شکست !!
پدرم گفت: قسمت این بود...
مادرم گفت:هیف شد...
خواهرم گفت: قشنگ بود...
داداشم گفت : کاش دوتا داشتیم......
اما وقتی دل من شکست کسی به فکرش نبود.....
توی زندگی 3 راه رو دنبال کن:
1.دوست داشتن را برای یک تجربه
2.عاشق شدن رو برای یک هدف
3.فراموش کردن رو برای قبول واقعیت!!
بنویس از سر خط
.بنویس که دلت دیگه مال اون نیست.
بنویس که بدونه.
وقتی نباشه دلت از غصه پر خون نیست.
دیگه گریه نکن.
آخه اشک تو باعث شادی اونه دیگه به پاش نسور.
آخه اون واسه تو دیگه دل نمی سوزونه.
بنویس از سر خط.
بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست
.بنویس که بدونه
.وقتی نباشه دلت از غصه پر خون نیست
اخرین بار که اورا دیدم گردنبند صلیبی به او هدیه کردم
گفت:من که دوستت ندارم پس چرا به من هدیه می دهی!؟
گفتم:بر سر هر گوری صلیبی می نهند این صلیب را بر گردنت
بالای قلبت بیاویز زیرا انجا گورستان عشق من است
و آخرین حرفم مریم جون....
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست،
وفا آنست که نامت را همیشه روی لب دارم
سلام دوست دارم مثل قبل بدون دعوت به وبلاگم بیایید
منتظرم
پشت شیشه بخار کرده نوشتم دوستت دارم شیشه احساس نداشت ولی اشک ریخت