روزی خواهد رسید که یکی شدن من و تو در عالم یکرنگی و صداقت به وقوع خواهد پیوست!
قسمت کردن این لحظه های دلتنگی با تو چه زیبا خواهد بود ، اگر
تو را نیز این چنین لحظه هایی باشد از نوع من !
آرزو دارم تمام نیازم ، احتیاجم ، آرزویم و این حس زیبای پنهان شده ی سینه ام را همانقدر
احساس کنی که گویا نیاز توست ، آرزوی توست ، حس ریشه دار شده در وجود توست !
دلم می خواهد دوست داشتن هایم را آنقدر حس کنی که گویی دوست داشتنی است ،
هم رنگ و هم جنس دوست داشتن تو !
دلم می خواست واژه ی ((تویی)) میان ما نبود ! تو ، من و من ، تو ، بودیم ...
که باور بدان این لحظه های دلتنگی کمرنگ می شد و جای تمام این لحظه ها را
تنها بی نیازی پر می کرد! بی نیازی از همه چیز و همه کس !
حتی از فکر و اندیشیدن ! اندیشیدن به زیبایی ها ، خوبی ها و عشق ها ...!!! آری حتی عشق ها !
چرا که وصل من و تو حادثه ای خواهد آفرید در فراسوی واژه ی عشق !
باد ما را با خود خواهد برد.............
سلام
قشنگ بیییییییییییییید
جییییییییییییییگر
سلام
زیاد به خودت فشار نیار بهترین چیزها زمانی اتفاق می افته که ما انتظارشو نداریم
موفق باشی وشاد
واقعا یکی شدن عالیه اگه از روی صداقت باشه ...
اگه از روی چیزای دیگه باشه به درد نمیخوره ...
اوه ، الان عکسشو دیدم ، چه عکس باحالی
همه پسرها سرو پا یه کرباسن
خودت رو اسیر نکن عزیزم....
متن زیبایی بود ... (:
پ.ن : مواظب خودت باش (:
شدیم؟
یا نشدیم؟
ما نخواستیم؟
یا روزگار نذاشت؟
کدومش؟؟
مریم ِ نازه، کوچولو
رفتی خونم شده ویرون
دلم از بی کسی خونه
نمی تونه که بخونه
حرفهای نگفته مونده
ولی دل باید بدونه
اون که رفته دیگه رفته
نمی خواد دیگه بمونه
نمی خوام که باز بیایی
اون چشمات رو من ببینم
خاطرات، باز جون بگیرن
باز دوباره من بمیرم
نمی خوام که باز بیایی
توی تاریکیم بسوزی
آخه حیف تو عزیزم
که با من، با من بمونی
عزیزم سرت سلامت
هرجا رفتی هرجا هستی
برو که دنیا دو روزه
قلب تو هیچ وقت نسوزه
خانومم این رو نخوندم
که تورو گریون ببینم
الهی برات بمیرم
اشکت رو هیچ وقت نبینم
عزیزم این رو می خونم
که دلم آروم بگیره
آخه طفلکی می سوزه
طفلکیم بی تو میسوزه
مریم ِ نازه، کوچولو
نگو قسمتم همین بود
نگو سرنوشت نوشته
سهم من از تو همین بود
عزیزم غمت نباشه
برو که روبرو نوره
برو ما تنها میشینیم
واسه عشقت میمیریم
مریم ِ نازه، کوچولو
رفتی خونم شده ویرون
دلم از بی کسی خونه
نمی تونه که بخونه
حرفهای نگفته مونده
ولی دل باید بدونه
اون که رفته دیگه رفته
نمی خواد دیگه بمونه
نمی خوام که باز بیایی
اون چشمات رو من ببینم
خاطرات، باز جون بگیرن
باز دوباره من بمیرم
نمی خوام که باز بیایی
توی تاریکیم بسوزی
آخه حیف تو عزیزم
که با من، با من بمونی
عزیزم سرت سلامت
هرجا رفتی هرجا هستی
برو که دنیا دو روزه
قلب تو هیچ وقت نسوزه
خانومم این رو نخوندم
که تورو گریون ببینم
الهی برات بمیرم
اشکت رو هیچ وقت نبینم
عزیزم این رو می خونم
که دلم آروم بگیره
آخه طفلکی می سوزه
طفلکیم بی تو میسوزه
مریم ِ نازه، کوچولو
نگو قسمتم همین بود
نگو سرنوشت نوشته
سهم من از تو همین بود
عزیزم غمت نباشه
برو که روبرو نوره
برو ما تنها میشینیم
واسه عشقت میمیریم
سلام به مریم جون...
خوبی خانومی؟
شعرا و عکسا واقعا که عشقولانست...خیلی خوشم اومد عزیز...تبریک میگم به حسن انتخابت...
وبلاگ شیطون بلا بعد از مدتها به روز شد و منتظر حضور گرم شماست...یه وقت نکنه نیای(چشمک)
بای بای
سلام خوبی چه خبر خانومی
مریم چرا اینقدر کم پیدایی؟
منتظرتم من اپم
دوست قدیمی نازنینم . سپاس از لطف همیشگی شما. زنده باشی.
سلام و سلامتی دوست عزیز!
اولین بار است به خانه ات سر زدم
کاشانه ات زیباست و همیشه زیبا باد
باز هم زنگ می زنم؛ اگر زنگم نزد
بدرود
زمستان آمد و فصل غم آید
دلم بی او بدون مرهم آید
خداوندا ز عشق من پلی ساز
ز بهرش تا بدون ماتم آید
عشق مثل دریاست در عین زیبایی میتونه تورو بکشونه به عمق...
موفق باشی...
بدرود
سلام
وبلاگ زیبایی داری
به من هم سر بزن و نظرت رو بگو
بای
سلام خبری ازتون نیست نکنه طرف کلبه ما خیلی سرده که نمیاین ... راهی گم کنید چراغ میزاریم...روزاتون برفی
مرسی از حضورت ..لینکم کو پس؟
با سلام
خوبی ؟
ممنونم از اینکه به من سر زده بودی
من بر گشتم...
عالی بود
پیشم بیا
بای
سلام
چه طوری
خوبی
خوشی
سلامتی
ما رو نمی بینی خوشحالی؟
بیا طرف ما
فعلا(فعلن این جوری بیشتر حال میده بنویسی نه)؟