لحظه های با تو بودن !

 

این عشق ماندنی...این عشق بودنی...این لحظه های با تو نشستن سرودنی است...

این لحظه های ناب در لحظه های بی خودی و مستی ، شعر بلند حافظ از تو شنودنی است...

این سر نه مست باده... این سر که مست... مست دو چشم سیاه توست...

اینک به خاک پای تو می سایم... کاین سر به خاک پای تو با شوق ستودنی است...

تنها تو را ستودم...!

آن سان ستودمت که بدانند مردمان جهان محبوب من به سان خدایان ستودنی است!

من پاکباز عاشقم... از عاشقان تو... با مرگ آزمای ، اگر که شیوه تو آزمودنی است...

این تیره روزگار ، در پرده غبار ، دلم را فرو گرفت...

تنها به خنده ، با شکر خنده های تو ، گرد و غبار دل تنگم زدودنی است...

در روزگار هر که ندزدید مفت باخت...!من نیز می ربایم...!

اما چه ؟؟!!....... بوسه...!

بوسه از آن لب ربودنی است ...!

تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود... غیر از تو هر که بود ، هر آنچه نمود نیست...

بگشای در به روی من و عهد عشق بند ، کاین عهد بستنی است...!

این در گشودنی است...این شعر خواندنی است...

این شعر ماندنی... این شعر بودنی... این لحظه های پرشور... این لحظه های ناب...

این لحظه های با تو نشستن سرودنی است!

 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
پرنده تنها سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 02:49 http://parande-tanha.blogsky.com

چه عکس خوشتلی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 03:00

اسلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد:آیا قران از جانب خدا آمده است؟ و یا کاردستی محمد است؟ تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام!!! و احادیث که نشانگر علم لا یتناهی ائمه!!!... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com

مرد پرهیزکار سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 05:49 http://iparsaman.blogsky.com

سلام عزیز:
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
بابا نویسنده٬ هر روز قشنگتر می نویسی!
عکس هم خیلی خوشگله...
مراقب خودت باش...

مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com

علیرضا سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 06:25 http://www.soosk3.persianblog.com

من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دوراندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درداشنا دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم
در فراموشی هم اغوشت کنم
می روم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم ازاد باش
ارزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
دل به دست دیگران دادن قطعا دیوانگیست
من پشیمانم ولی خود کرده را تدبیر نیست؟؟!!

هادی سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 07:18

آفرین.!
کارت قشنگ بود...
قشنگ تر هم میشه...

هادی سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 11:48

جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
چطوری جییییییییییییییییییییییییییییییگر

سلوم به آبجــــــی مریــم خودم ....................

خیلی ببخشید که دیــــــر بهت سر زدم .....................

بخدا نمیدونی که چقدر ســــرم شلوغه ! .............................

اینـــــا : کلاس کنکور – درس واسه کنکور – کار آموزی ( کار ورزی ) – باشگاه ..................

از اون طرفم همه روزای زوج باید برم مدرسه بخاطر کار آموزی ...................

و گرفتن مدارک و اعتراض ورقه ها هزار جور چیز دیگه ................

اینا رو گفتم که بهم فــــُــــش ندی p-: ...............

حالا بگزریم .................

آبجی متنت خیلی زیبــــا بود ................

بـــــــازم بهم سر بزن ..............

گــلمیییییییییییی ..........................

بــابـــــــای ...................

من خودم و مسعود سه‌شنبه 6 تیر 1385 ساعت 21:55 http://3tadoost.blogsky.com


واقعا شعر زیبایی بود (:


فرامرز چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 00:12 http://faramarzjoon.blogsky.com

شادباش ها ترنم نگاه تو را می خواهند ..با خود از حقیقت حرف بزن .. یادت باشد...یاد ها همیشه یاد خواهند ماند...شاد باشی

*پرنسس* چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 00:19 http://yasesefid.blogsky.com




زیباییها همیشه از آن توخواهند بود


اگر که عاشقانه و پاک با باد در زندگی رقصان پیش روی

مهدی چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 16:09 http://www.gereftedel.blogfa.com

هر مقع می آم اینجا علایمی از زندگی رو می بینم ...
خبری از افسردگی نیست ... یاس اینجا معنا نداره ...
خیلی خوبه ...
اگر غمی هم هست ... قشنگه ...
کاش من هم می تونستم سرود بخونم ... فقط برای ...

مهدی چهارشنبه 7 تیر 1385 ساعت 16:10 http://www.gereftedel.blogfa.com

بهتره تا آبروم نرفته تصحیح کنم ...
هر موقع که ....
راستی سلام خانم ...

پری پنج‌شنبه 8 تیر 1385 ساعت 19:16 http://ernesto-che-govera.mihanblog.com

عاشقانه های دخترکی پری نام در تنهایی هایم طنین می اندازد..
گوش کن
می شنوی؟!

هادی شنبه 10 تیر 1385 ساعت 08:04

همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق ، پناهی گردد..

رضا شنبه 10 تیر 1385 ساعت 23:07

سلام مریم حانم

من نمیدونم چرا دلتنگ هستی ودرست مثل من

اگه دوست داری بهم ایمیل بزن

تامی یکشنبه 11 تیر 1385 ساعت 02:42 http://barname.blogsky.com

سلام مریم جون
خسته نباشی
دست به کیبوردت خوب شده
موفق باشی

تابوت یکشنبه 11 تیر 1385 ساعت 03:01 http://www.mohsen1984.blogfa.com

شعر جالبی بود..
خیلی خوشم اومد.

بقیه مطالبتون رو هم خوندم و خوشم اومد واسه همین شما رو به تابوتم دعوت میکنم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد