وقتی که می رفتم در چشمه سار مردمک هایم عشقی نمی جوشید !!!!!
اما ! چرا در دشت چشمانت سیلاب اشک جاری بود ؟!
وقتی که من آوای رفتن می سرودم ، با تمام شوق ، آیا امید بازگشتم در خیالت بود ؟!
یا ؛ آخرین دیدارمان را گریه می کردی؟!؟!؟!؟!؟!؟!..........