هر از گاهی دفترچه ی قلبم را می گشایم و خاطراتم را مرور می کنم ...
آری خاطرات تلخ و شیرینم را ... خاطرات بر باد رفته ام را ... خاطرات با تو بودن را ...
برگ برگ دفترچه ام سرشار از حضور زیبا و پررنگ توست !
پر از لحظه های دلتنگی ، دلتنگی برای تو ...
تمام انتظارهای شیرین اما سخت و کشنده در دفترچه ام نهفته است !
خاطرات قدم زدن زیر باران های پائیز ! برف های سپید زمستان ! آفتاب سوزان تابستان !
دیدارهای عاشقانه ، شوق به هم رسیدن ، عشق با هم بودن را تا ابد در یاد خواهم داشت !
اما این خاطرات زیبا و هرگز فراموش نشدنی ، نیمی از دفترچه ام را دلنشین و زیبا کرده است !
نیمی از آن تا ابد خالی است ... به خاطر غیبت همیشگی تو ... !!!
و تو ندانستی که بعد از رفتن بی دلیلت زندگی ، عشق ، صداقت و مهربانی
واژه هایی گنگ خواهند شد برای من ...!!!
اما بدان برگ برگ آن خاطرات تا همیشه در قلب شکسته ام پر رنگ خواهند ماند...!!!
|