نخستین دیدار را به یاد داری ؟؟!!
دیداری که در آن زیباترین طلیعه ی عشق را، با تمام وجود نثارم کردی !
نخستین برخورد نگاهمان را به یاد داری ؟؟!!
نگاهی که تا ابد در خاطرم خواهد ماند ! نگاهی که مرا تا اوج بودن و ماندن رساند!
نخستین کلام زیبایت تداعی بهترین روز روزگارانم گشت !
تنها چند صباحی است که از نخستین دیدارمان می گذرد ! اما ؛ در این چند
صباح کوتاه و زیبا ، من و تو به ما رسیده ایم !!!
با هم عهدی بستیم ! عهدی استوار ! نه برای چند صباح کوتاه !!!
که برای بی نهایت ! برای همیشه !!!
عهدی بستیم جاودانه و همیشگی !
و اکنون من چه سرشارم ، سرشار از عشق تو ! سرشار از لطف و مهربانی تو !
هزار هزار بار درود بر تو ای بهترینم!
درود بر تو که تمام وجودم را به حیطه ی سرزمین گرم و مهربانت کشاندی!
تنها آرزویم پر کشیدن است ! پر کشیدن در آسمان پاک و زیبای تو!!!
ای بابا عاشق
سلام مریم عزیز:
مثل همیشه قشنگ و دلنشین نوشتی!
به منم سر بزن!
راستی ممنون که تولدم رو تبریک نگفتی!
پاینده باشی...
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
سلام
وبلاگ قشنگی دارین
با نوشته های قشنگتر
اگه دوست داشتین میتونیم با هم تبادل لینک کنیم
موفق باشید
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .
من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.
من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .
دوستدار تو پدر
پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .
نتیجه اخلاقی :
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید .
مانع ذهن است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا هستید .
سلام مریم گل من ...
خیلی زیبا بود .
عاشق شدی شیطون ؟
خوشبخت بشی عزیزم
دوستاره تو داش مازی
سلام مریم جونم
خوبی؟
معلومه که خوبی..این چه سئوالیه
منو بیشتر دوست داری یا شکلات رو؟
زوود باش انتخاب کن...
دلشاد تر از همیشه......
عاشق تر از همیشه......
رنگین تر از همیشه........
زندگیمونو میسازیم..
سلام مریمی
خوبی؟
میگم تو که عاشقی پس چرا فصل بی عشقی؟
سلام
لینکت میکنم
سلام
خوبی؟
عالی بود ..
تو میدانستی نوشتن را به شرطی میخواهم که کلامم عطر نفسهای تو باشد؟
شاید نمیدانستی غرورم را در قولو زنجیر دلت کرده ام که نکند تورا از من دور کنند؟
تو میدانستی این دختر سرگردان همان دختری است که همیشه عشقش را در
پستوی دلش پنهان میکرد؟ تا که مبادا سودای از عشق وجودش را بروباید ....
شاد زی مهر افزون
موطن آدمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست
موطن آدمی براستی در قلب کسانی است که دوستش میدارند
به امید اینکه هیچگاه در وطنت غریب نباشی
سبز باشی
و اهل بیمرزترین دریاها
راستی وبلاگ الما یک ساله شد و منتظر نظر زیبای شما
به سلامتی ایشالا .
مبارکه D:
شیرینی قرار بعدی با شماس دیگه ؟!؟! P:
سلام مریم جان خوشحالمکه هنوز خواننده ی نوشته هاتم و سپاس از اینکه به من سر زدی. خوش باشی و سلامت.
نکنه تو هم میخواهی آسمانی بشی
سلام ای همسفر..و.یاور راه..با خواندن نوشتهات مرا دگر باره تکون دادی...گوئی الان در لحظه خدا با ماست .....به منم سر بزن و نظر بده..ممنون میشم.موفق باشی
سلام مریم جون...
خوبی خانومی...
ممنون که بهم سر زدی عزیز...خیلی خوشحالم کردی...
مطلبت بسیار زیبا ست و از اون زیبا تر عکسشه...موفق باشی خانومی
فعلا بای بای
ای همه دار و ندارم
ای قشنگه روزگارام
من به عشقت عادتی دیرینه دارم
تو نباشی من کی هستم؟
هر جا هستم با تو هستم
من تو را تا مرز بودن می پرستم
و اینو واسه همیشه بدون
.
.
.
بزار ای نازنین سر روی شونم
میمونم پا به پات تا پای جونم
تا ابد با تو می مونم......